۱۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۴

بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آید
خروش عشق ز درویش و پادشاه برآید

چو طالعست ببینندگان ستاره ی روشن
بآفتاب رود همره و بماه برآید

چو خط و خال تو چند از برای سوختن من
یکی غنیم شود دیگری گواه برآید

گناه کرده ی عشقم چنان رسان بقصاصم
که دوست گرید و از جان دشمن آه برآید

نهال بی ثمر خود به گریه سبز چه دارم
بسوزم وز گلم لاله ی سیاه برآید

ز حد گذشت ملامت حذر ز شعله ی آهی
که روز داد ز دلهای دادخواه برآید

غم و ندامت و حسرت بجان زنند شبیخون
چسان فغانی تنها به این سپاه برآید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.