هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که بدون معشوق، هیچ لذتی در زندگی ندارد و حتی فرشتگان و پریان نیز نمی‌توانند او را از این اندوه نجات دهند. شاعر از ناامیدی و درد عشق می‌نالد و تنها عشق را مایه‌ی تسکین خود می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج عشق نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۳۳

افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد
کس جرعه یی شراب ز جامم نمی کشد

آزرده ام چنانکه به گلگشت کوی تو
دل هم به اختیار تمامم نمی کشد

دست من و میان تو زین نازکان شهر
چابکتر از تو کس چو بدامم نمی کشد

بیگانه ام ز نقل و شرابی که بی تو است
اندیشه ی حلال و حرامم نمی کشد

دل می برد فرشته و ره می زند پری
رغبت به سوی هیچکدامم نمی کشد

امروز هم به وعده مرو آفتاب من
کاین داغ جانگداز بشامم نمی کشد

این عزتم تمام که در سال و مه کسی
بار دعا و ننگ سلامم نمی کشد

جز عشق خانه سوز فغانی دگر نماند
همصحبتی که ننگ ز نامم نمی کشد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.