هوش مصنوعی:
متن بالا یک شعر غنایی است که به بیان احساسات شاعر درباره عشق، درد، وفاداری و تغییرات در روابط میپردازد. شاعر از از دست رفتن شیرینی درد، وفاداری و صمیمیت در روابط شکایت میکند و به دنبال پاسخ برای این تغییرات است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی و اجتماعی پیچیدهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و تغییرات در روابط نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۳۰۴
گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد
شیرینی درد از دل بی کینه کجا شد
شب یار و سحر دشمن جان این چه وفاییست
خاصیت نقل و می دوشینه کجا شد
از لخت کباب دل ما زود شدی سیر
حق نمک صحبت دیرینه کجا شد
عاشق نشود تیره بیک آه ز مجنون
نور و خرد طبع چو آیینه کجا شد
مهر در گنجینه ی دل بود وفایت
آن مهر وفا از در گنجینه کجا شد
هر چند بود سوختنی دلق فغانی
آخر ادب خرقه ی پشمینه کجا شد
شیرینی درد از دل بی کینه کجا شد
شب یار و سحر دشمن جان این چه وفاییست
خاصیت نقل و می دوشینه کجا شد
از لخت کباب دل ما زود شدی سیر
حق نمک صحبت دیرینه کجا شد
عاشق نشود تیره بیک آه ز مجنون
نور و خرد طبع چو آیینه کجا شد
مهر در گنجینه ی دل بود وفایت
آن مهر وفا از در گنجینه کجا شد
هر چند بود سوختنی دلق فغانی
آخر ادب خرقه ی پشمینه کجا شد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.