هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، دعوتی به شادی و می‌نوشی در جمع دوستان است. شاعر از ساقی می‌خواهد که جام می را بیاورد و محفل را با نور شمع‌ها روشن کند. او به زیبایی‌های زندگی و لذت‌های گذرا اشاره می‌کند و از شنیدن نغمه‌های داود و روشنایی چراغ دل سخن می‌گوید. در نهایت، صحبت با دوستان را غنیمت می‌شمرد و توصیه می‌کند که از فرصت‌ها بهره ببرند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و اشاره به می‌نوشی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال نامناسب باشد. همچنین، درک برخی از مفاهیم عمیق عرفانی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۲۱

خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز
ساقی بیا و چهره ی مقصود برفروز

امشب که آفتاب حریفست و مه انیس
شمع طرب بطالع مسعود برفروز

می ده ز جام لعل که مهمان بود عزیز
محفل بشمعهای زر اندود برفروز

اکنون که وحش و طیر بزیر نگین تست
دریاب و دل بنغمه ی داود برفروز

دریاب ساقی این همه تا کی شراب تلخ
داغم بپسته ی نمک آلود برفروز

دود چراغ دل دهدت نور معرفت
آیینه ی جمال ازین دود برفروز

ای دوست در مقام رضا نه چراغ دل
گو خصم تیره، آتش نمرود برفروز

صحبت غنیمتست فغانی سپند شو
دست و دلت بهرچه رسد زود برفروز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.