هوش مصنوعی: این شعر از ایدل، شاعر فارسی، بیانگر درد و رنج عاشقانه و ناامیدی از عشق است. شاعر از بی‌وفایی یار و رنج‌های عاشقی می‌گوید و تأکید می‌کند که با وجود همه سختی‌ها، باز هم به عشق وفادار است. همچنین، اشاره‌ای به دشمنی مدعیان و تأثیر خشم و ترحم در روابط دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و رنج‌های عاطفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۲۷

چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز
از ره نروی گوش به مردم نکنی باز

سوزد جگر مدعی از تندی خویت
در روی وی از شمع تبسم نکنی باز

صد بار دلم را به سخن ساخته یی شاد
آخر چه شنیدی که تکلم نکنی باز

از خشم تو و طعنه ی دشمن نبرم جان
سوی من اگر چشم ترحم نکنی باز

دیدی که چه خون خوردی از آوارگی ایدل
جایی که رسی خو بتنعم نکنی باز

مدهوش شد از خون دل خویش فغانی
از بهر چنین مست سر خم نکنی باز
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.