هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج عاشقانه می‌پردازد که با آتش عشق و طعن دیگران همراه است. شاعر از دوزخ درون و آتش‌سوزی در دل سخن می‌گوید و از روزگار سخت و ناملایمات شکوه می‌کند. در نهایت، او به وصال معشوق اشاره می‌کند که حتی گلستان را نیز به آتش می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج، طعن دیگران و آتش عشق ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۳۳۷

افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش
دوزخ یکی و سوزد ما را هزار آتش

در جان ز عشق سوزی در دل ز طعن داغی
یاران حذر که بارد زین روزگار آتش

دلسوزی عزیزان بر گریه ام چه حاصل
آبم گذشت از سر ناید بکار آتش

دزدیده چند سوزم در گوشه های زندان
آن به که برفروزم در پای دار آتش

آتش شود گلستان روز وصال ما را
از بخت واژگون شد گل در کنار آتش

نه مرده ام نه زنده زین لطف و قهر تا کی
وقت شراب آبی، گاه خمار آتش

شد آفت فغانی چشمت ز همنشینان
در گلستان نگیرد الا بخار آتش
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.