۱۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۳۸

برغم من بحریفان می شبانه مکش
مسوز جان من و آه عاشقانه مکش

گذار تا بروم گرد بازی اسبت
هوای ره مکن ایشوخ و تازیانه مکش

ز کاکل تو دل تیره بخت میجویم
مرو بتاب و سر از من بهر بهانه مکش

سیاهی مژه ات موجب هلاک منست
بناز سرمه در آن چشم آهوانه مکش

فروغ بزم فغانی بود ز شعله ی دل
بگو چراغ درین تنگنا زبانه مکش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.