هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد فراق و ناامیدی از وصال یار سخن می‌گوید. شاعر از رنج‌های عاشقانه، انتظار بی‌پایان، و ناکامی‌های خود می‌نالد و از رفتار ناعادلانهٔ معشوق و بی‌ثمری امیدهایش شکوه می‌کند. همچنین، اشاراتی به تأثیرات منفی این عشق نافرجام بر زندگی و روحیهٔ عاشق دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و روحی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانهٔ شعر ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۶۰

ترک یاری کردی از وصل تو یاران را چه حظ
دشمن احباب گشتی دوستداران را چه حظ

چون ندارد وعده ی وصل تو امید وفا
غیر داغ انتظار امیدواران را چه حظ

چشم من کز گریه نابیناست چون بیند رخت
از تماشای چمن ابر بهاران را چه حظ

درد بیدرمان خوبان چون نمیگیرد قرار
دردمندان را چه حاصل بیقراران را چه حظ

آن سوار از خاک ما تا کی برانگیزد غبار
از غبار انگیختن یا رب سواران را چه حظ

می دهد خاک رهش خاصیت آب حیات
ورنه زین گرد مذلت خاکساران را چه حظ

یا رب از قصد فغانی چیست مقصود بتان
از هلاک عندلیبان گلعذاران چه حظ
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.