هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد عشق و بی‌مهری جهان و نادیده گرفته شدن احساسات توسط دیگران سخن می‌گوید. شاعر از غم و اندوه خود می‌نالد و بیان می‌کند که دیگران ارزش عشق و فداکاری او را درک نمی‌کنند. همچنین، او از بی‌عدالتی و جفای افلاک و بی‌توجهی معشوق شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، ممکن است برخی از مضامین مانند درد عشق و ناامیدی برای مخاطبان کم‌سن‌وسال سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۷۴

خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل
درد جگر چاک ندانند چه حاصل

چند اینهمه از دور نگه کردن و مردن
قدر نظر پاک ندانند چه حاصل

ما بهر جوانان ز سر خویش گذشیم
این مرتبه را خاک ندانند چه حاصل

دانند که بر عاشق خود جور توان کرد
بی مهری افلاک ندانند چه حاصل

تو غمزه روان کرده و مردم بنظاره
انگیز تو بی باک ندانند چه حاصل

افسوس که نور شجر وادی ایمن
از شعله ی خاشاک ندانند چه حاصل

سر تا بقدم جانی و دل مرده حریفان
خاصیت تریاک ندانند چه حاصل

این همنفسان حال دل زار فغانی
با این همه ادراک ندانند چه حاصل
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.