۱۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۰۹

ما رند خراباتی و معشوق پرستیم
بر ما قلمی نیست که دیوانه و مستیم

هر چند که بر ما رقم نیستی افزود
در دایره ی عشق همانیم که هستیم

باید بره سیل فنا خانه گشادن
اول چو در دیده بروی تو ببستیم

تکبیر فنا چاره ی دیوانگی ماست
شمشیر بیارید که زنجیر گسستیم

با غصه به همراهی غم دوش بدوشیم
با فتنه بهمدردی دل دست بدستیم

صد خار بلا از دل دیوانه ی ما خاست
هر روز که بی ساقی گلچهره نشستیم

امروز نشد دام ره آن طره فغانی
دیوانه ی آن سلسله از روز الستیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.