۱۵۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۷۲

بته رسید قدح ساقیا شراب رسان
اگر حریف منی آب را به آب رسان

بحق جام جم و آب خضر ای ساقی
که جرعه یی بمن تشنه ی خراب رسان

چه حاجتست بشمع و چراغ چون می هست
برون خرام و صراحی بماهتاب رسان

چو ذره از سر این خاکدان دون برخیز
کلاه گوشه ی عزت به آفتاب رسان

ثواب کعبه نبخشند بی مشقت راه
بیا و دست بر این حلقه ی رکاب رسان

بتاب دامن و از لطف قطره های عرق
شکست و ریخت بکار گل و گلاب رسان

جناب پیر مغان قبله ی قبول دعاست
رخ نیاز فغانی به آن جناب رسان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.