هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر احساسات غریب و بی‌پناه شاعر در وادی عشق است. او از خداوند می‌خواهد که به او کمک کند تا به وصال معشوق برسد و از رنج‌های دنیوی رهایی یابد. شاعر از بزم عشق و شراب معنوی سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که از تشنگی روحی نجات یابد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات به شراب و مستی نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک معنای نمادین آنها دارد.

شمارهٔ ۴۸۲

بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان
ز بزم وصل بیت الحزن پیام رسان

به آب دیده ی اختر شمار من یا رب
که آفتاب مرا بر کنار بام رسان

غریب و بی پر و بال آمدم بوادی عشق
بحق کعبه که خضری بدین مقام رسان

درین جهان دو سه روزم بحال خویش گذار
ز صد هزار یکی ای فلک بکام رسان

کریم مجلس ما سلسبیل می بخشد
قدم درون نه و خود را بیکدو جام رسان

روان روان بقدح ریز می که مخموریم
بکشت تشنه ی ما آب بی لجام رسان

چه ننگ و نام فغانی درآ به کوچه ی عشق
ز گریه سیل ببنیاد ننگ و نام رسان
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.