۱۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۸۲

بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان
ز بزم وصل بیت الحزن پیام رسان

به آب دیده ی اختر شمار من یا رب
که آفتاب مرا بر کنار بام رسان

غریب و بی پر و بال آمدم بوادی عشق
بحق کعبه که خضری بدین مقام رسان

درین جهان دو سه روزم بحال خویش گذار
ز صد هزار یکی ای فلک بکام رسان

کریم مجلس ما سلسبیل می بخشد
قدم درون نه و خود را بیکدو جام رسان

روان روان بقدح ریز می که مخموریم
بکشت تشنه ی ما آب بی لجام رسان

چه ننگ و نام فغانی درآ به کوچه ی عشق
ز گریه سیل ببنیاد ننگ و نام رسان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.