۱۱۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳۶

دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی
تا بوی گل ز گلشن مقصود بشنوی

آیینه ی جمال تو در چشم اهل دید
دارد هزار جلوه ی صوری و معنوی

ما را چو در سخن لب لعل تو جان دهد
دیگر چه احتیاج بانفاس عیسوی

زاهد چو قرب کعبه ی وصل تو در نیافت
بیچاره شد بزاویه ی هجر منزوی

پرتو کدام و نور کدام ای خداشناس
تا کی دو دل ز تفرقه ی نور و پرتوی

ای دل گدایی در میخانه کار تست
ما را چه کار با طرب و عیش خسروی

هر جا که هست دیده ز روی تو روشنست
ای روشنی دیده چرا دور می روی

تخم امل بباغ جهان کشته یی ولی
جز بار دل فغانی از این کشته ندروی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.