هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بخت بد و تقدیر ناعادلانه خود شکایت می‌کند و بیان می‌کند که بخت سیاهش نه تنها او را در دام مشکلات انداخته، بلکه هر موی سرش را به دست دشمنی سپرده است. او از آرامش محروم و در آوارگی به سر می‌برد. شاعر از دل خود می‌خواهد که بیهوده رنج نکشد و خون خود را ضایع نکند، چرا که عمری را صرف چیزی کرده که نتیجه‌ای نداشته است. او نگران است که اشک‌هایش دامن بخت را آلوده کند و از این رابطه ناخوشایند با بخت شکایت دارد. در نهایت، شاعر به دشمن خود اشاره می‌کند که با دیدن حال بدش فغان برداشته و به جای کمک، نوید مرگ به او داده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۵۵۴

سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی دادی
دگر هر تار موی من بدست دشمنی دادی

چه شکرت گویم ای بخت سیه کز بهر آرامم
در این آوارگی باری نشان گلخنی دادی

مخور خون ای دل و بیهوده رنج خود مکن ضایع
چه گل چیدی که عمری آب و رنگ گلشنی دادی

مبادا دامنت آلوده از خونابه ی چشمم
کجا این آشنایی با چو من تر دامنی دادی

فغان برداشتی چون حال من بد دیدی ای دشمن
چگویم هم تو کز دردم نوید مردنی دادی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.