۱۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۶۶

بس تازه و تری چمن آرای کیستی
نخل امید و شاخ تمنای کیستی

روز آفتاب روزن و بام که می شوی
شبها چراغ خلوت تنهای کیستی

رنگت چو بوی دلکش و بویت چو روی خوش
حوری سرشت من گل رعنای کیستی

گل این وفا ندارد و گلزار این صفا
ای لاله ی غریب ز صحرای کیستی

حالا ز غنچه ی دل ما باز کن گلی
در انتظار وعده ی فردای کیستی

ای گل ز شرم دامن پاک تو در عرق
از جویبار چشم گهر زای کیستی

چون من به بند عشق تو صد ماهر و اسیر
تو زلف داده تاب بسودای کیستی

بزمی پر از پریست فغانی تو در میان
دیوانه ی کدامی و شیدای کیستی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.