هوش مصنوعی:
این متن یک شعر ستایشآمیز است که به مدح و ستایش شخصی به نام فخرالملک میپردازد. در این شعر، از فضایل اخلاقی، عدالت، قدرت و تأثیرگذاری او در جهان سخن گفته میشود. همچنین، از عناصر طبیعی مانند آسمان، خورشید، آب و آتش برای توصیف عظمت و تأثیر او استفاده شده است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و عرفانی است که درک آن به دانش زبانی و ادبی نسبتاً بالایی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱
آسمان داد فخرالملک خورشید زمین
ای جهان را عهد انصاف تو ایام شباب
ای خداوندی که نوک کلک ملک آرای تو
هادی تیغ ممالک پرور مالک رقاب
قهر و لفظش دستگیر آتش و آبند از آن
کاندرین نار و نعیمست، اندر آن رنج و عذاب
گر ز آب لطف و تاب قهر تو یاد آورد
آب داند دهشت لطف تو از درّ خوشاب
لفظ عذب تست در عرض جهان نظم و نثر
نوک کلک تست بر اوج هوای جاه و آب
گاه معنی بحر اگر گوهر شود موج بحار
روز احسان ابر اگر اختر بود فیض سحاب
آسمان ملک و ملت را کند، پروین فروغ
آفتاب دین و دولترا کند، مشکین نقاب
گرد خاک پای قدر و عکس نور رأی تست
در جهان افتخار و بر سپهر فتح باب
آسمانی آسمان، در دور او تا مستقیم
آفتابی، آفتاب از تاب او در اضطراب
دین پناها مر «امامی» را بهنگام سخن
گرچه طبعی همچو آتش بود و نظمی همچو آب
شعله ی مدح تو تا در دامن طبعش گرفت
سر بر آورد از گریبان ضمیرش، آفتاب
با چنین شعری روا باشد که روز خاطرش
افتد از پیش شب ادبار هر دم در شتاب
مطلع خورشید، حربا خسته ی منقار بوم
حضرت جمشید و طوطی بسته ی بند غراب
تا طبیعت را قوامست و کواکب را مسیر
تا جهان را اعتدالست و فلک را انقلاب
طبع را حکم تو گردون باد گردون را مدار
چرخ ملک تو کواکب باد و کوکب را مئاب
دور آن پیوسته ملک دین و دنیا را قوام
سیر این همواره آب و ملک و ملت را ذهاب
ای جهان را عهد انصاف تو ایام شباب
ای خداوندی که نوک کلک ملک آرای تو
هادی تیغ ممالک پرور مالک رقاب
قهر و لفظش دستگیر آتش و آبند از آن
کاندرین نار و نعیمست، اندر آن رنج و عذاب
گر ز آب لطف و تاب قهر تو یاد آورد
آب داند دهشت لطف تو از درّ خوشاب
لفظ عذب تست در عرض جهان نظم و نثر
نوک کلک تست بر اوج هوای جاه و آب
گاه معنی بحر اگر گوهر شود موج بحار
روز احسان ابر اگر اختر بود فیض سحاب
آسمان ملک و ملت را کند، پروین فروغ
آفتاب دین و دولترا کند، مشکین نقاب
گرد خاک پای قدر و عکس نور رأی تست
در جهان افتخار و بر سپهر فتح باب
آسمانی آسمان، در دور او تا مستقیم
آفتابی، آفتاب از تاب او در اضطراب
دین پناها مر «امامی» را بهنگام سخن
گرچه طبعی همچو آتش بود و نظمی همچو آب
شعله ی مدح تو تا در دامن طبعش گرفت
سر بر آورد از گریبان ضمیرش، آفتاب
با چنین شعری روا باشد که روز خاطرش
افتد از پیش شب ادبار هر دم در شتاب
مطلع خورشید، حربا خسته ی منقار بوم
حضرت جمشید و طوطی بسته ی بند غراب
تا طبیعت را قوامست و کواکب را مسیر
تا جهان را اعتدالست و فلک را انقلاب
طبع را حکم تو گردون باد گردون را مدار
چرخ ملک تو کواکب باد و کوکب را مئاب
دور آن پیوسته ملک دین و دنیا را قوام
سیر این همواره آب و ملک و ملت را ذهاب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.