هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عرفانی و ستایشآمیز است که به تمجید از شخصیتی برجسته (احتمالاً عارف یا شاعر) میپردازد. در آن از مفاهیمی مانند نور، معنا، فضیلت، و تأثیرگذاری این شخصیت بر جهان سخن گفته میشود. همچنین، اشاراتی به مفاهیم فلسفی و کیهانی مانند آسمان، ستارگان، و آفرینش وجود دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار خواهد بود. همچنین، استفاده از زبان پیچیده و استعارههای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۱۰
ستوده شمس دین ای صبح لفظت
بمهر از مشرق معنی دمیده
هم از لفظت معانی فخر کرده
هم از معنیت دعوی بگرویده
مقالت همچو اخبارت ستوده
خصالت همچو اخلاقت حمیده
نظیرت ما در ارکان نزاده
ضمیرت پرده ارکان دریده
منور کرده شاه اختران را
فروغ چهره ی تو رای دیده
چنانگشته ز تو گیتی که گردون
بسر پیرامن گیتی دویده
روان در گلشن ارکان نسیمت
بلفظ از روضه ی طبعت وریده؟
جهان در حیز حرمان درختیست
همای همتت زو پر بریده!
قدر قدرا چو پشت آسمان گشت
ز بار منت برّت خمیده
نه گرد از دامن جاهت فشانده
نه بوی از گلبن مدحت شنیده
ز من در دلی بشنو کزین غبن
دل من چون اناری شد کفیده
مرا پوسیده دستاری قدیمست
بالهام و کرامت پروریده
ز گردون کهنه تر بسیار وز چرک
چو از روغن که بر کاغذ چکیده
حذاقت در میانش جای جسته
نحوست در کنارش آرمیده
ز وصفش گوهر معنی شکسته
ز عقدش صورت دولت رمیده
کواکب رشته پیش از چرخ پودش
زمان پیش از مکان تارش تنیده
نخستین روزش آدم بسته پرگار
در او صد رخنه ز ابلیس اوفتیده
بهر پودی که آدم کرده دروی
ازو ابلیس پنجه در کشیده
گهش دراعه بوده که مصلی
گهی پوشیده گاهی گستریده
گه او را خرقه خوانده گاه دستار
در او گه خفته گه زن خوابنیده
از اینسان تحفه ای دارم که در دهر
ندارد مثل آن هیچ آفریده
ز تشویش خیالش پیر تدبیر
خزف از خلوت طبعم خریده
ز تقریر صفاتش ذوق لفظم
شراب شوق معنی ناچشیده
نه اندر آتشش می آرم افکند
نه می بپذیردش کس ناخریده
همیشه تا ز خار گلبن فکر
نگردد دیده ی معنی خلیده
ز خار گردش گردون او باد
گل صد برگ اقبالت دمیده
بمهر از مشرق معنی دمیده
هم از لفظت معانی فخر کرده
هم از معنیت دعوی بگرویده
مقالت همچو اخبارت ستوده
خصالت همچو اخلاقت حمیده
نظیرت ما در ارکان نزاده
ضمیرت پرده ارکان دریده
منور کرده شاه اختران را
فروغ چهره ی تو رای دیده
چنانگشته ز تو گیتی که گردون
بسر پیرامن گیتی دویده
روان در گلشن ارکان نسیمت
بلفظ از روضه ی طبعت وریده؟
جهان در حیز حرمان درختیست
همای همتت زو پر بریده!
قدر قدرا چو پشت آسمان گشت
ز بار منت برّت خمیده
نه گرد از دامن جاهت فشانده
نه بوی از گلبن مدحت شنیده
ز من در دلی بشنو کزین غبن
دل من چون اناری شد کفیده
مرا پوسیده دستاری قدیمست
بالهام و کرامت پروریده
ز گردون کهنه تر بسیار وز چرک
چو از روغن که بر کاغذ چکیده
حذاقت در میانش جای جسته
نحوست در کنارش آرمیده
ز وصفش گوهر معنی شکسته
ز عقدش صورت دولت رمیده
کواکب رشته پیش از چرخ پودش
زمان پیش از مکان تارش تنیده
نخستین روزش آدم بسته پرگار
در او صد رخنه ز ابلیس اوفتیده
بهر پودی که آدم کرده دروی
ازو ابلیس پنجه در کشیده
گهش دراعه بوده که مصلی
گهی پوشیده گاهی گستریده
گه او را خرقه خوانده گاه دستار
در او گه خفته گه زن خوابنیده
از اینسان تحفه ای دارم که در دهر
ندارد مثل آن هیچ آفریده
ز تشویش خیالش پیر تدبیر
خزف از خلوت طبعم خریده
ز تقریر صفاتش ذوق لفظم
شراب شوق معنی ناچشیده
نه اندر آتشش می آرم افکند
نه می بپذیردش کس ناخریده
همیشه تا ز خار گلبن فکر
نگردد دیده ی معنی خلیده
ز خار گردش گردون او باد
گل صد برگ اقبالت دمیده
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۲۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.