هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از سعدی بیانگر عشق و علاقه‌ی عمیق شاعر به معشوق است. شاعر از احساسات خود سخن می‌گوید، از بوسه‌ها و لحظات شیرین با معشوق، و از وفاداری خود حتی در شرایط سخت مانند زندان. او همچنین به نقش معشوق در آموزش عشق و احساسات اشاره می‌کند و از بی‌زبانی خود در حضور معشوق می‌گوید. شاعر تأکید می‌کند که عشق او پنهان نیست و همه باید بدانند که او عاشقی صادق است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند وفاداری در شرایط سخت و بیان صریح احساسات نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

غزل ۴۱۹

مرا تا نقره باشد می‌فشانم
تو را تا بوسه باشد می‌ستانم

و گر فردا به زندان می‌برندم
به نقد این ساعت اندر بوستانم

جهان بگذار تا بر من سر آید
که کام دل تو بودی از جهانم

چه دامن‌های گل باشد در این باغ
اگر چیزی نگوید باغبانم

نمی‌دانستم از بخت همایون
که سیمرغی فتد در آشیانم

تو عشق آموختی در شهر ما را
بیا تا شرح آن هم بر تو خوانم

سخن‌ها دارم از دست تو در دل
ولیکن در حضورت بی زبانم

بگویم تا بداند دشمن و دوست
که من مستی و مستوری ندانم

مگو سعدی مراد خویش برداشت
اگر تو سنگدل من مهربانم

اگر تو سرو سیمین تن بر آنی
که از پیشم برانی من بر آنم

که تا باشم خیالت می‌پرستم
و گر رفتم سلامت می‌رسانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۱۸
گوهر بعدی:غزل ۴۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.