هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید و از تنهایی و بیگانگی با دیگران شکایت می‌کند. او آرزو دارد با معشوق خود همراه شود، اما از ترس از دست دادن آبرو و مردانگی در تردید است. شاعر همچنین از شمع و پروانه به عنوان نماد عشق و فداکاری یاد می‌کند و آرزو می‌کند که یا به خانه سعدی برود یا با دوستش همخانه شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.

غزل ۵۹۲

روی بپوش ای قمر خانگی
تا نکشد عقل به دیوانگی

بلعجبی‌های خیالت ببست
چشم خردمندی و فرزانگی

با تو بباشم به کدام آبروی
یا بگریزم به چه مردانگی

با تو برآمیختنم آرزوست
وز همه کس وحشت و بیگانگی

پرده برانداز شبی شمع وار
تا همه سوزیم به پروانگی

یا ببرد خانه سعدی خیال
یا ببرد دوست به همخانگی
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۹۱
گوهر بعدی:غزل ۵۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.