هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق خود سخن میگوید. او از زلفهای معشوق مانند سنبل و قدش مانند سرو یاد میکند و بیان میکند که توصیف زیبایی معشوق تا روز قیامت ممکن نیست. شاعر همچنین از عشق و دلدادگی خود میگوید و اینکه حاضر است جان خود را فدای معشوق کند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۵۱
تا سنبل زلفت خبر از گلشن جان گفت
قدّت سخن از راستی سرو روان گفت
آنی ست تو را در مه رخسار که نتوان
تا روز قیامت صفت خوبی آن گفت
انوار دل و سوز زبان جست ز من شمع
ز آنست که دل راز تو پوشید و زبان گفت
خواهم که به جان راز سگ کوی تو گویم
امّا سخن دوست به دشمن نتوان گفت
تا دید خیالی که به از جان و جهانی
جان داد به سودای تو و ترک جهان گفت
قدّت سخن از راستی سرو روان گفت
آنی ست تو را در مه رخسار که نتوان
تا روز قیامت صفت خوبی آن گفت
انوار دل و سوز زبان جست ز من شمع
ز آنست که دل راز تو پوشید و زبان گفت
خواهم که به جان راز سگ کوی تو گویم
امّا سخن دوست به دشمن نتوان گفت
تا دید خیالی که به از جان و جهانی
جان داد به سودای تو و ترک جهان گفت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.