۱۷۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲

رنجور عشق را سر ناز طبیب نیست
یعنی طبیب خسته دلان جز حبیب نیست

تنها نه ما وظیفهٔ انعام می خوریم
از خوان رحمت تو کسی بی نصیب نیست

گر یاد می کند ز غریب دیار خویش
هیچ از کمال مرحمت او غریب نیست

گوشی که شد ز ولولهٔ چنگ و نی گران
شایستهٔ نصیحت و پند ادیب نیست

بگشا دری به روی خیالی ز باغ وصل
مرغی که صید تست کم از عندلیب نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.