هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و شوریدگی سخن می‌گوید. شاعر از تأثیر عشق بر شهر و مردم می‌گوید و از فتنه‌انگیزی آن یاد می‌کند. همچنین، به ناتوانی در یافتن راه حل و تسلیم شدن در برابر عشق اشاره دارد. تصاویری مانند زلفِ معشوق و ساقی نیز برای بیان احساسات به کار رفته‌اند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به دانش ادبی بیشتری نیاز دارند.

شمارهٔ ۶۳

ز بس که عشق تو شوری به شهر و کو انداخت
کمند زلف تو از شرم سر فرو انداخت

چو عشق خواست که در شهر فتنه انگیزد
مرا به کشور خوبانِ فتنه جو انداخت

کسی به کوشش ازین ره صلاح کار نیافت
جز آنکه مصلحتِ کار خود به او انداخت

همین گشاد بس از دست دوش ساقی را
که کرد حلقه و در گردن سبو انداخت

از آن فکند خیالی سرشک را ز نظر
که یک به یک همه رازِ دلش به رو انداخت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.