۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۸۳

مرا که تحفهٔ جان در بدن هدایت توست
گناه کارم و امّید بر عنایت توست

تویی که غایت مقصود دردمندان را
نهایت کرم و لطف بی نهایت توست

امید هست کز این ره به منزلی برسیم
چو رهنمای همه عاقبت هدایت توست

کسی که بندهٔ فرمان توست آزاد است
علی الخصوص فقیری که در حمایت توست

خیالیا تو فقیری ولی به دولت عشق
سرود مجلس روحانیان حکایت توست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.