هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد بیدلی و بیحاصلی میگوید و بیان میکند که در باغ دنیا جای خوشدلی نیست. او عشق را راهی بیخردانه ولی خوش میداند و دل بستن به معشوق را جنونی میخواند که از عاقلان سر نمیزند. همچنین، خیال بستن به اقبال را بیثمر میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم بهکاررفته ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۸۲
مرا از دل خبر جز بی دلی نیست
ز جان حاصل به جز بی حاصلی نیست
چو غنچه تنگدل زآنم همه عمر
که باغ دهر جای خوشدلی نیست
به قول بی دلان در مذهب عشق
طریقی خوشتر از لایعقلی نیست
به زنجیر سر زلف تو دل را
زدن لاف جنون از عاقلی نیست
خیالی را به اقبال غلامی
نشانی به ز داغ مقبلی نیست
ز جان حاصل به جز بی حاصلی نیست
چو غنچه تنگدل زآنم همه عمر
که باغ دهر جای خوشدلی نیست
به قول بی دلان در مذهب عشق
طریقی خوشتر از لایعقلی نیست
به زنجیر سر زلف تو دل را
زدن لاف جنون از عاقلی نیست
خیالی را به اقبال غلامی
نشانی به ز داغ مقبلی نیست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.