هوش مصنوعی: این متن عرفانی و غنایی، درباره عشق، فراق، و سلوک روحانی است. شاعر از دل و جان خود می‌گوید که در فراق یار، اشک می‌ریزد و به دنبال راهی برای رسیدن به معشوق است. او از اصحاب وجود و سالکان راه عشق یاد می‌کند که در طلب معشوق، سرگشته‌اند. در نهایت، شاعر به این اندیشه می‌رسد که محرمان درگاه معشوق، در آرامش و امنیت به سر می‌برند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۰۹

ای دل از باطن آن فرقه که صاحب قدمند
همّتی خواه که این طایفه اهل کرمند

آبروی ابد از اشک ندامت بطلب
که شهانند کسانی که ندیم ندمند

با غمت یاری جان و دلم امروزی نیست
به تمنّای تو عمری ست که ایشان به همند

به هوای دهن تنگ تو اصحاب وجود
سالکانند که سر گشتهٔ راه عدمند

ای خیالی چه غم از رنج بیابان فراق
محرمان درِ او را که مقیم حرمند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.