هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و غنایی است که از مفاهیمی مانند مینوشی، عشق، رهایی از دنیای مادی، و طلب بخشش از یار سخن میگوید. شاعر از پیر مغان، ساقی، و جام میگوید و به مفاهیم عرفانی مانند گشودن درهای رحمت و رهایی از بندهای دنیوی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و غنایی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، اشاره به مینوشی و مفاهیم مرتبط با آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۶۶
خیز که پیر مغان میکده را درگشاد
نوبت مستی رسید باده بده برگشاد
دولت جم بایدت سر مکش از خطّ جام
چون خم تجرید را ساقی جان سرگشاد
گر درِ طاعت ببست یار به رویم چه باک
چون ز ره مرحمت صد درِ دیگر گشاد
در طرف نیستی تا نشدم گم نیافت
بستگی کارم از پیر قلندر گشاد
چشم خیالی ز اشک مخزن یاقوت شد
تا به تبسّم لبت حقّهٔ گوهر گشاد
نوبت مستی رسید باده بده برگشاد
دولت جم بایدت سر مکش از خطّ جام
چون خم تجرید را ساقی جان سرگشاد
گر درِ طاعت ببست یار به رویم چه باک
چون ز ره مرحمت صد درِ دیگر گشاد
در طرف نیستی تا نشدم گم نیافت
بستگی کارم از پیر قلندر گشاد
چشم خیالی ز اشک مخزن یاقوت شد
تا به تبسّم لبت حقّهٔ گوهر گشاد
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.