هوش مصنوعی: این متن از سعدی، شاعر بزرگ ایرانی، بیانگر احساس تنهایی و نیاز به دوست و معشوق است. شاعر زندگی بدون دوست را مانند مرده‌ای در کفن توصیف می‌کند و عشق و حضور معشوق را برای شادی و زندگی ضروری می‌داند. او همچنین به زیبایی‌های طبیعت و نبود معشوق در آن اشاره می‌کند و از عشق به عنوان بازاری گران‌قیمت یاد می‌کند که هیچ‌چیز نمی‌تواند بهای آن را بپردازد. در پایان، شاعر از بی‌توجهی معشوق به احساساتش شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبیات کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۶۰۴

زنده بی دوست خفته در وطنی
مثل مرده‌ایست در کفنی

عیش را بی تو عیش نتوان گفت
چه بود بی وجود روح تنی

تا صبا می‌رود به بستان‌ها
چون تو سروی نیافت در چمنی

و آفتابی خلاف امکان است
که برآید ز جیب پیرهنی

وآن شکن برشکن قبائل زلف
که بلاییست زیر هر شکنی

بر سر کوی عشق بازاریست
که نیارد هزار جان ثمنی

جای آن است اگر ببخشایی
که نبینی فقیرتر ز منی

هفت کشور نمی‌کنند امروز
بی مقالات سعدی انجمنی

از دو بیرون نه یا دلت سنگیست
یا به گوشت نمی‌رسد سخنی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۶۰۳
گوهر بعدی:غزل ۶۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.