۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۴

دل نه جز غصّه محرمی دارد
نه به جز ناله همدمی دارد

دهنت تازه کرد ریش دلم
گرچه در حقه مرهمی دارد

تو نه آنی که گر بمیرم من
از غم من تو را غمی دارد

چه نهان دارم ای رقیب از تو
که به تو هرگزم نمی دارد

بازم آواز نی ببرد از هوش
وقت نی خوش که خوش دمی دارد

تا خیالی به ترک عالم گفت
به سر خویش عالمی دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.