هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غزلگونه است که در آن شاعر از عشق و دلبستگی به معشوق، رنجهای عشق و بیتوجهی دیگران به احساساتش سخن میگوید. او از یاد معشوق، نمکنشناسی دیگران، و نالههای جانسوز خود میگوید که کسی به آنها توجهی نکرده است.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و نمکنشناسی نیاز به درک بالاتری از زندگی و روابط انسانی دارد.
شمارهٔ ۱۷۵
دل به یاد لب لعلت سخن از نوش نکرد
خون شد و حقّ نمک هیچ فراموش نکرد
زلف تو دست به تاراج دل ما نگشاد
ماه را تا ز شب تیره سیه پوش نکرد
هرکه در راه تو پا از سر همّت ننهاد
دست با شاهد مقصود در آغوش نکرد
ظاهراً نالهٔ جانسوز نی از جایی بود
که زدندش به دهن آخر و خاموش نکرد
ماجرایی که ز دل اشک خیالی می گفت
سخنی بود چو دُر لیک کسی گوش نکرد
خون شد و حقّ نمک هیچ فراموش نکرد
زلف تو دست به تاراج دل ما نگشاد
ماه را تا ز شب تیره سیه پوش نکرد
هرکه در راه تو پا از سر همّت ننهاد
دست با شاهد مقصود در آغوش نکرد
ظاهراً نالهٔ جانسوز نی از جایی بود
که زدندش به دهن آخر و خاموش نکرد
ماجرایی که ز دل اشک خیالی می گفت
سخنی بود چو دُر لیک کسی گوش نکرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.