هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف احساسات شاعر نسبت به معشوق می‌پردازد. شاعر از غمزه‌های چشم معشوق، خط زیبای او، زلف‌های راهزن و کمر نازکش سخن می‌گوید و بیان می‌کند که این ویژگی‌ها دل او را ربوده‌اند. همچنین، شاعر از تأثیرات عاطفی این زیبایی‌ها بر خود می‌گوید، مانند به یاد آوردن لطف معشوق و تأثیر آن بر چشم و دهانش.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی است که برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، درک عمیق‌تر از شعر کلاسیک ممکن است برای کودکان دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۸۵

ز غمزه چشم تو چون تیر در کمان آورد
خطت به ریختن خون من نشان آورد

کمند زلف تو یارب چه راهزن دزدی ست
که بُرد نقد دل ما و رو به جان آورد

به نازکی کمرت هر دلی که از مردم
ربوده بود به یک نکته در میان آورد

به یاد لطف عذار تو مردم چشمم
هزار بار دم آب در دهان آورد

گذشته بود خیالی ز کوی رسوایی
خیال زلف تواش باز موکشان آورد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.