هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. شاعر از غم‌های عشق، رقیب، و تأثیرات عمیق آن بر روح و جان خود می‌نویسد. همچنین، به عواقب عشق و هیجان‌های ناشی از آن در زندگی و حتی پس از مرگ اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و محبت شدید ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۸۴

ز بهر غارت جان عشق لشکر اندازد
به هر دیار که رو آورد براندازد

گهی که چشم تو فرمان دهد به خون ریزی
نخست تیغ تو از ذوق آن سراندازد

میان ما و غمت محرمی ست لیک رقیب
بر آن سر است که ما را به هم دراندازد

مرا ز پای در انداخت دست محنت تو
هزار بار برآنم که دیگر اندازد

کمان کین مکش ای فتنه جو که نزدیک است
که مرغ روح ز سهم بلا پر اندازد

اگر حدیث خیالی به حشرگاه رسد
ز عشق ولوله در صفّ محشر اندازد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.