هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و حسرت‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از درد دوری و سودای معشوق می‌نالد و اشک‌هایش را به خیال معشوق پیوند می‌زند. او از تأثیرات عمیق عشق بر دل و جان خود می‌گوید و در نهایت، به ناتوانی در رسیدن به وصال اشاره می‌کند. همچنین، شعر به زیبایی‌های معشوق و تأثیر آن بر شاعر و دیگران پرداخته است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۹۹

عاقبت حسرتِ لعل تو دلم را خون کرد
داغ سودای مرا فکر خطت افزون کرد

دیده را از قبل اشک هر آن راز که بود
به خیالت همه را دوش ز دل بیرون کرد

حلقه یی از شکن سلسلهٔ موی تو بود
زلف لیلی که به هر شیوه دلی مجنون کرد

دل بشد در طلب وصل و نشد معلومم
که چسان رفت در این راه و به آخر چون کرد

چنگ در پردهٔ عشّاق زد و راست نشد
عود سازی که در این دایره بی قانون کرد

هیچ کس خرده بر اشعار خیالی نگرفت
تا به وصف قد تو طبع خرد موزون کرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.