هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر درباره‌ی عشق، زیبایی و زندگی می‌پردازد. شاعر از طوطیِ عقل که ادعای سخن گفتن دارد اما در عمل ناتوان است، غمزه‌های فریبنده، زیبایی گل و غنچه، و نقش ساقی در زندگی انسان سخن می‌گوید. همچنین، شاعر به فریاد خیالی بلبل اشاره می‌کند که از شوق روی گل با خود ترنم می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۹۸

طوطیِ عقلم که دعویّ تکلّم می کند
چون دهانت نقش می بندد سخن گم می کند

از فریب غمزه دانستم که عین مردمی ست
چشم مستت آن چه از شوخی به مردم می کند

گر ندارد از گُل روی تو رنگی از چه رو
غنچه از شادی به زیر لب تبسّم می کند

ساقیا زآن رو ز دوران شاکرم کاو عاقبت
خاک هستی مرا خشت سر خم می کند

بی رخت آگه ز فریاد خیالی بلبل است
کاو ز شوق رویِ گل با خود ترنّم می کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.