۲۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰۲

کسی چو نیست که پیش تو عذر ما خواهد
تو در گذار که عذر تو را خدا خواهد

لبت خرید به بوسی مرا و جان طلبید
ضرور هر که خَرَد بنده آشنا خواهد

اگر چه هرچه ز من خواست می برد چشمت
هنوز تا دل بی رحم تو چه ها خواهد

به باد صبح بگو تا نسیم زلف تو را
به طالبی برساند که از هوا خواهد

کسی به کوی محبّت قدم تواند زد
که دست از همه وا دارد و تو را خواهد

بدین امید خیالی ملازم همه جاست
که جان دهد به هوای تو هرکجا خواهد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.