۱۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۳

ما دل به تو دادیم و کمِ خویش گرفتیم
ترک همه گفتیم و تو را پیش گرفتیم

از غمزه کمان گوشهٔ ابروی تو ما را
هر تیر که زد بر جگر ریش گرفتیم

کردیم ز تیر تو حذر به که نگیری
بر کردهٔ ما عیب که بر خویش گرفتیم

دل عاقبت از شوق کمانخانهٔ ابرو
قربان شد و ما نیز همین کیش گرفتیم

آزاده ز شاهیّ دو کونیم خیالی
ز آن روز که خود را چو تو درویش گرفتیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.