هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر دیوانگی و اسارت عاشق در زلف معشوق است. شاعر به تقصیرات خود اعتراف می‌کند و از لطف معشوق طلب بخشش دارد. همچنین، اشاره‌ای به خدمت به پیر و قلندری و تسلیم در برابر تقدیر دارد. در نهایت، شاعر از درد عشق و فراق سخن می‌گوید و از هرگونه تزویر و ادعای صلاح دوری می‌جوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۰۲

ما در خیال زلف تو شبگیر می کنیم
دیوانه ییم و پای به زنجیر می کنیم

تو از کمال لطف بیارا قصور ما
هرچند ما به کار تو تقصیر می کنیم

با می حقوق صحبت ما این زمانه نیست
عمری ست تا که خدمت این پیر می کنیم

ره برده ایم جانب ملک قلندری
تا پیرویّ شحنهٔ تقدیر می کنیم

گر یار چاره یی نکند درد عشق را
با محنت فراق چه تدبیر می کنیم

اقرار می کنیم خیالی به جرم خویش
نه دعوی صلاح و نه تزویر می کنیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.