۱۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰۲

ما در خیال زلف تو شبگیر می کنیم
دیوانه ییم و پای به زنجیر می کنیم

تو از کمال لطف بیارا قصور ما
هرچند ما به کار تو تقصیر می کنیم

با می حقوق صحبت ما این زمانه نیست
عمری ست تا که خدمت این پیر می کنیم

ره برده ایم جانب ملک قلندری
تا پیرویّ شحنهٔ تقدیر می کنیم

گر یار چاره یی نکند درد عشق را
با محنت فراق چه تدبیر می کنیم

اقرار می کنیم خیالی به جرم خویش
نه دعوی صلاح و نه تزویر می کنیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.