هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و سوز عاشقانه خود سخن می‌گوید. او با تشبیه خود به شمع و ذرات گرد، از رنج‌ها و تب‌های عشق می‌نالد، اما در عین حال از عشق به معشوق لذت می‌برد. او حاضر است هر بلایی را از سر زلف معشوق بپذیرد و مانند لیلی و مجنون، اسیر عشق است.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۰۵

ما که هرشب همچو شمع از تاب و تب در آتشیم
با خیال نرگست درعین بیماری خوشیم

سالها بودیم رقصان در هوایت ذرّه وار
واین زمان افتاده چون گردی به روی مفرشیم

گه نشسته در عرق گه درتبیم از اشک و سوز
مختصر یعنی که در عشقت به آب و آتشیم

گفته ای زلفم مکش ورنه بلا خواهی کشید
هر بلایی کز سر زلف تو آید می کشیم

تا پی قید خیالی گرد گرد عارضت
زلف چون زنجیر تو لیلی ست ما مجنون وشیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.