هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و فراق یار خود میگوید و از اسرار نهان و وعدههای تحقق نیافته سخن میراند. او با وجود درد و رنج، صبر پیشه کرده و امیدوار به رحمت عام یار است. همچنین، به ناتوانی در تحقق آرزوهای خیالی خود اشاره میکند و خدمت به معشوق را چارهکار میداند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعارههای ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۳۱۹
گرچه اسرار نهانی می شود معلوم من
زآن چه حاصل چون نشد هیچ آن دهان مفهوم من
یار بوسی وعده فرمود از دهان خود مرا
آه اگر گردد چو دی آن وعدهٔ معدوم من
دم به دم خون می خورم از بخت خویش و صابرم
کاین شد از خوان ارادت در ازل مرسوم من
گرچه شد دور از حریم خاص وصل او نشد
ناامید از رحمت عامش دل محروم من
کی شدی کار خیالی راست از کوشش اگر
چارهٔ کارش نکردی خدمت مخدوم من
زآن چه حاصل چون نشد هیچ آن دهان مفهوم من
یار بوسی وعده فرمود از دهان خود مرا
آه اگر گردد چو دی آن وعدهٔ معدوم من
دم به دم خون می خورم از بخت خویش و صابرم
کاین شد از خوان ارادت در ازل مرسوم من
گرچه شد دور از حریم خاص وصل او نشد
ناامید از رحمت عامش دل محروم من
کی شدی کار خیالی راست از کوشش اگر
چارهٔ کارش نکردی خدمت مخدوم من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.