هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به زیبایی و لطافت معشوق خود اشاره می‌کند و او را با عناصر طبیعی مانند گل، باغ ارم، و سرو مقایسه می‌نماید. شاعر همچنین بر بی‌همتایی معشوق تأکید دارد و دیگران را از ادعای زیبایی در برابر او بازمی‌دارد. در پایان، شاعر از معشوق به عنوان موجودی یاد می‌کند که حتی خیال او نیز شیرین است، اما در مقابل واقعیت وجودش، دیگران هیچ‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک عمیق‌تر از تشبیهات و استعاره‌های شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۵۰

ای که در عالم خوبی به لطافت علمی
گلرخان برگ و گیاهند و تو باغ ارمی

گر نه باغی ز چه معنی طرب انگیز و خوشی
ورنه سروی ز چه رو سرکش و صاحب قدمی

گرچه سرمایهٔ حسن مه نو بسیار است
هیچ از او ابروی دلجوی تو را نیست کمی

خیز و دیگر مکن ای گل به رخش دعوی حسن
ورنه بنشین به همین داعیه چندانکه دمی

ای خیالی به وجودش همه شیرین گویی
چو دهانش سخن آغاز کند تو عدمی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.