۱۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵۳

بدین شوخی که تو بنیاد داری
عجب گر خاطری را شاد داری

فراموشت نخواهم کرد گفتی
فراموشت شد این هم یاد داری؟

هوای من نداری تا کی ای سرو
سر و کار مرا بی یاد داری

چه سعی است از نظر افتادن ای اشک
تو می دانی که پیش افتاد داری

خیالی آن پسر شوخ و تو سرکش
گله از بخت مادر زاد داری؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.