هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از دیدار معشوق و تأثیرات آن بر خود میگوید، از شادی و غمهایی که این عشق به همراه دارد، و از حیرانی و سردرگمی خود در برابر این احساسات شدید. شاعر همچنین از زیبایی و تأثیرات معشوق بر طبیعت و محیط اطراف سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد تا بتواند به درستی درک شود.
غزل ۶۲۳
دیدار مینمایی و پرهیز میکنی
بازار خویش و آتش ما تیز میکنی
گر خون دل خوری فرح افزای میخوری
ور قصد جان کنی طرب انگیز میکنی
بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت
شاید که خنده شکرآمیز میکنی
حیران دست و دشنه زیبات ماندهام
کآهنگ خون من چه دلاویز میکنی
سعدی گلت شکفت همانا که صبحدم
فریاد بلبلان سحرخیز میکنی
بازار خویش و آتش ما تیز میکنی
گر خون دل خوری فرح افزای میخوری
ور قصد جان کنی طرب انگیز میکنی
بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت
شاید که خنده شکرآمیز میکنی
حیران دست و دشنه زیبات ماندهام
کآهنگ خون من چه دلاویز میکنی
سعدی گلت شکفت همانا که صبحدم
فریاد بلبلان سحرخیز میکنی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۶۲۲
گوهر بعدی:غزل ۶۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.