۱۶۳ بار خوانده شده
گر ای دل بر طریق عذرخواهی
به راهش سر نهادی سر به راهی
کسی قدر رخ و زلفت شناسد
که بشناسد سفیدی از سیاهی
که بخشد روشنی گفتی شبت را
چو گفتی بر تو می ماند که ماهی
چو مه چندین مناز از خرمن حسن
که زود آن فرصتی آید که کاهی
گداییِّ تو می خواهد خیالی
تو گر خواهی و گرنه پادشاهی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
به راهش سر نهادی سر به راهی
کسی قدر رخ و زلفت شناسد
که بشناسد سفیدی از سیاهی
که بخشد روشنی گفتی شبت را
چو گفتی بر تو می ماند که ماهی
چو مه چندین مناز از خرمن حسن
که زود آن فرصتی آید که کاهی
گداییِّ تو می خواهد خیالی
تو گر خواهی و گرنه پادشاهی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.