۲۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱

باد آورده بگلشن مژده نوروز را
گل نود از شاخساز آن موکب فیروز را

دوستان در بوستان رخت اقامت میبرند
ما بکاخ اندر کشیم آن شمع شب افروز را

حاصلی هستی برده اندوختم با صد امید
مژده بر از من صبا آن برق خرمن سوز را

غیر چشمت کاو بدل پیوسته ناوک میزند
کس نشان تیر کرده صید دست آموز را

شد روان تازه بتن از لذت پیکان تو
بر مکش از سینه ام آن ناوک دلدوز را

عاصیان را بهره افزون تر بود از لطف حق
مژده بر مر زاهد زهد و ریا اندوز را

نیستش آشفته فردا آرزوی باغ خلد
هر که اندر میکده منزل گزید امروز را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.