هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از درد فراق یار و آشفتگی درونی خود می‌گوید. او از غوغای درون، بی‌قراری و اشتیاق دیدار معشوق سخن می‌گوید و با اشاره به مفاهیم عرفانی مانند کعبه و بتخانه، سبحه و زنار، و داستان‌های قرآنی مانند موسی و یوسف، به بیان حالات روحی خود می‌پردازد. در نهایت، شاعر از خاک ره معشوق طلب رحمت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی اشارات به داستان‌های قرآنی و عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۷۸

منکه پرداخته خانه زاغیار امشب
از چه بی پرده نیاید ببرم یار امشب

هست از شور مخالف بسرم غوغائی
مطرب بزم بگردان ره از این تار امشب

بی حضورت دلم از کعبه و بتخانه گرفت
بگسلم رابطه سبحه و زنار امشب

طور میخانه زانوار تجلی است چو روز
گو بموسی که بود نوبت دیدار امشب

نه همین ماه بگفتار بود در مجلس
کامده سرو در این خانه برفتار امشب

آن لب باده فروشت چه بکام است دلا
گو ببندند در خانه خمار است امشب

تا زلیخا صفتی مشتری دل شودم
یوسف خویش کشم بر سر بازار امشب

من که اسرار حقیقت همه افشا کردم
همچو منصور روم گو بسردار امشب

سر اغیار شد آویزه آنزلف دو تا
وه که این بار بخاطر شده سربار امشب

موج خیز است زبس سیل سرشکم ترسم
نگذار زمن دلشده آثار امشب

میکنم وصف از آنزلف سیه آشفته
تا شود بزم پر از نافه تارتار امشب

سر من خاک ره تو بود ای میر نجف
از سر رحمتش از خاک تو بردار امشب
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.