۱۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۷

این شکل بشر زمشکلاتست
ممکن چو تو کی زممکنانست

این جمله صفات کبریائی
تفسیر بیان حسن ذاتست

حاشا که بجز خط تو باشد
بر تنگ شکر اگر نباتست

پیش گل روی تو گلستان
چون نقش بر آب بی ثباتست

کی ذات تو را صفت توان کرد
کاوصاف تو برتر از صفاتست

بر دیده ما بران سفینه
کاین دجله آن دگر فراتست

در بتکده رو که بشکنی بت
کی چون تو صنم بسومناتست

صبحست قفای شام هجران
در ظلمت چشمه حیاتست

هر چیز بود جهت پذیرد
جز عشق که خارج از جهاتست

در بازی عشق خسرو عقل
شاه است ولی اسیر و ماتست

آشفته میفروش نوح است
میخانه سفینه نجاتست

از خاک نجف تو رو مگردان
کاین خانه پناه کایناتست

در وصف علیست عقل حیران
نه واجب نه زممکناتست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.