هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و اشتیاق شدید به معشوق سخن میگوید. شاعر از دیدن چهرهی معشوق محروم است و از درد فراق مینالد. او خود را همچون سگ لیلی وفادار به معشوق میداند و حاضر نیست حتی مویی از سر معشوق را با تمام دنیا معامله کند. شعر پر از تصاویر عاشقانه و استعارههای زیبا مانند آتشکدهی سینه و برق شعلههای شعر است.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مضامین عاشقانهی عمیق و استعارههای پیچیده است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'خونین جگر' و 'پی خون ریختن' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
شمارهٔ ۱۷۶
خلق مشتاق و ندیده رخ همچون قمرت
نه مباح است در این ماه من سفرت
ناقه رهوارو تو لیلی صفت اندر محمل
دل من چو سگ لیلی زقفای اثرت
تا میان تنگ نه بستی پی خون ریختنم
نشد آگه دل سرگشته زسر کمرت
معنی منظر تو بی بصران کی دانند
نشناسد بحقیقت مگر اهل نظرت
گر متاع دو جهان سربسر آرند بها
نفروشم برضا یکسر موئی زسرت
گرنه آتشکده شد سینه ات آشفته چرا
برق سان شعله فرومیچکد از شعر ترت
تو همه شب می گلگون کشی از ساغر غیر
چه غم ار خون بخورد عاشق خونین جگرت
نه مباح است در این ماه من سفرت
ناقه رهوارو تو لیلی صفت اندر محمل
دل من چو سگ لیلی زقفای اثرت
تا میان تنگ نه بستی پی خون ریختنم
نشد آگه دل سرگشته زسر کمرت
معنی منظر تو بی بصران کی دانند
نشناسد بحقیقت مگر اهل نظرت
گر متاع دو جهان سربسر آرند بها
نفروشم برضا یکسر موئی زسرت
گرنه آتشکده شد سینه ات آشفته چرا
برق سان شعله فرومیچکد از شعر ترت
تو همه شب می گلگون کشی از ساغر غیر
چه غم ار خون بخورد عاشق خونین جگرت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.