هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و خداوند است. در آن از تشبیهات زیبا مانند مقایسه زهر با شکر و تیر با رطب استفاده شده است. شاعر از درد هجران، مستی عشق و بی‌قراری دل سخن می‌گوید و در نهایت به ستایش معشوق و جمال او می‌پردازد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی از اشارات مانند مستی و هجران نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارند.

شمارهٔ ۱۷۷

یارب این پیکر مطبوع چه نفس عجبست
کافت ملک عجم فتنه خیل عربست

زهر کز دست تو ریزد بایاغم شکر است
تیر کز شست تو آید بمذاقم رطبست

دلم ار خواهش وصل از تو کند رنجه مباش
کار دیوانه تو دانی که برون از ادبست

دوش آن لعل می آلود مرا سرخوش داشت
شیخ پنداشت که مستیم زماء العنبست

در شب هجر خدا را بلبم نه لب لعل
تا ببینند مرا خلق که جانم بلبست

بجز آن خال سیه کز رخ تو گشته عیان
هیچ هند و نشنیدم که زماهش نسبست

بسر زلف تو تابست دل آشفته زجان
روز خوش هیچ نبیند که گرفتار شبست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.