هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد هجران و عشق را بیان می‌کند. شاعر از دوری معشوق و رنج‌های ناشی از آن می‌نالد و از تأثیر عشق بر زندگی خود سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به قدرت عشق و تأثیر آن بر جهان دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۸۲

مرا که هجر تو در ششدر هلاک انداخت
پس از تو نرد غم عشق با که خواهم باخت

زهر چه هست بپرداختیم خانه ولی
زدوست خانه دل را نمیتوان پرداخت

بمزدقان برو ای باد مژگانی بر
که ترکی از تو همه فارس را مسخر ساخت

بر آن نگار زرندی چه شد مسلم فارس
لوای حسن دگرباره بر عراق افراخت

شد است خاک من اکسیر عشق پنداری
تنم زبوته مهرت فلک زبسکه گداخت

رسد بکعبه مقصود آن طلبکاری
که پای را زسر اندر ره طلب نشناخت

اگر خدای نمیخواست کردن آشفته
چرا شکنج سر زلف تو پریشان ساخت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.