هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد فراق و آرزوی وصال معشوق سخن می‌گوید. او از رنج‌های عشق و دوری می‌نالد و آرزو می‌کند که دیگران از این درد نصیبی نبرند. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند تسلیم در برابر عشق، دوری از وسوسه‌های شیطانی، و ایمان به رحمت الهی اشاره می‌کند. در پایان، او خود را گناهکار می‌داند اما امیدوار است که معشوقش او را ببخشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۱۷

کاش پاینده شدی وصل تو چون هجرانت
کاش نایاب شدی درد تو چون درمانت

تا ندیدند از آن درد نصیبی اغیار
تا در آن وصل بماندند بسی یارانت

اثر از ناله خود بلبل شیدا مطلب
شرط آنست که گل گوش کند افغانت

بسکه پیوسته بهم تیر نظر میترسم
زین میان غیر بناحق بخورد پیکانت

سینه خالی کن از این وسوسه شیطانی
کازیمن بود که بیارد نفس رحمانت

کی بمرآت دلت پرتو واجب افتد
تا که در نفس بود کش مکش اسکانت

بگدائی در میکده خوش باش دلا
گو براند زدر خود زستم سلطانت

عشق همخابه بود نیست غم از شحنه عقل
نوح همراه بود نیست غم از طوفانت

چون خلیلست گرت ریشه خلت در گل
نار نمرود شود باغ گل و ریحانت

تا شنیدند که زندان بودت حلقه زلف
یوسف مصر بخواهد بدعا زندانت

منم آشفته آلوده بعصیان دامان
عملم نیست مران دست من و دامانت

بولای تو که جز حب توام نیست عمل
گر تو گوئی ببرد بار مرا سلمانت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.