هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد فراق و عشق سخن می‌گوید. شاعر از عشق و جذبه‌ای که وجودش را سوزانده و او را به پروانه‌ای در آتش تبدیل کرده، می‌نالد. همچنین، از تأثیر عمیق معشوق بر دل‌ها و جهان اطرافش یاد می‌کند و در نهایت، به ستایش معشوقی می‌پردازد که حتی نامش بر زبان دیگران، زهری شیرین است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق، سوزش عشق و اشارات عرفانی نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۲۶۸

این فتنه که چشم تو برانگیخت
بس خون که زمردمان فروریخت

چون شمع زبسکه سوختم دوش
پروانه بدامنم در آویخت

تا زلف تو شد کمند دلها
زنار برید و سبحه بگسیخت

پرویزن چرخ در فراقت
بس خاک بفرق عاشقان بیخت

نام تو شنیدم از لب غیر
این زهر که با شکر در آمیخت

تا مرغ دلم گرفت بالی
در زلف تو طرح آشیان ریخت

ای شیر خدا زسطوت هجر
آشفته بدرگه تو بگریخت
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.